خسته ام . خیلی خسته . از زندگی و همه ی آدمها خسته ام . دیگه نمی خوام برای زندگی تلاشی بکنم . حتی آینده ی بچه هام هم دیگه برام مهم نیست . دیگه اینهمه زحمت و تلاش و بدو بدو بسه . وقتی آدم اینهمه زحمت می کشه و همش بی نتیجه می مونه . وقتی حتی نزدیک ترین آدمهای اطرافمون هم قدر نمی دونند و نمی فهمند . یعنی فاتحه همه چی خونده شده . 

از قدیم و ندیم گفتند برای کسی بمیر که برات تب کنه . و من توی این دنیا هیچ کسی رو ندارم که برام تب کنه ! هیشکی رو ندارم . همه فقط منو برای منافعشون می خوان و تا زمانی که بهشون سرویس بدم . اگه یه روز شرایط بر وفق مرادشون نباشه میزنند زیر همه چی .

خسته ام و دیگه حوصله ی حرف زدن و توضیح دادن برای هیشکی ندارم . دلم به بودن هیشکی گرم نیست . دلم می خواد بمیرم و برم . دلم برای هیشکی هم نمی سوزه . 

کاش بروم برای همیشه ...

شعرهایی که دیگر نمی گویی ...

چند قدم مانده تا آغوشت؟

خسته ,هیشکی ,نمی ,هم ,دلم ,ام ,خسته ام ,همه چی ,برای هیشکی ,اینهمه زحمت ,رو ندارم

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تجارت نوین، بیت کوین، ارز دیجیتال، درآمد زایی، آموزش سکوی چهارم آموزش زبان دکتری ای پی تی مشاوره روانشناسی کودک آویژه مرجع تجهیزات اندازه گیری ایران !…سه نقطه های دل لیمو...! سوالات دروس پایه هشتم طراحی و ساخت کوره زغال واموزش زغال لاخولی سنتی انگیزشی A.A کـوچــه ی تنهـــــایـی